تاریخ بروز رسانی فروردین 27, 1401 by
یک سال تمام برای قبولی در رشته پزشکی تلاش کردم. آنقدر برایم آن دوران سخت بود که گمان می کردم بعد از آن دیگر آزادم. اما زهی خیال باطل که کنکور تنها اول سختی های پیش رو بود.مدرک پزشکیم پا بساط اعتیاد گرفتم درمان کمپ ترک اعتیاد تابستان بود و عطش گرمای مرداد ماه، که خبردار شدم کنکور با رتبه زیر 100 قبول شده ام. همگی شاد و خوشحال بودیم. یادم می آید که مادرم برایم اسپند دود می کرد و خواهر هایم مدام مرا آقای دکتر خطاب می کردند.
قبولیم در رشته پزشکی آن هم در یکی از دانشگاه های تراز اول تهران قطعی بود. انتخاب رشته کردم و آن یک ماه که منتظر جواب ها بودم، برایم مثل زندگی کردن بر روی ابر ها بود. بالاخره نتایج آمد و من دانشگاه شهید بهشتی قبول شده بودم. رفتن به چنین دانشگاهی آن هم برای یک دانش آموز شهرستانی افتخار بسیار بزرگی بود.
با پدر و یکی از خواهرهایم برای ثبت نام رفتیم. دانشگاه بزرگ بود و خوشبختانه خوابگاه به من تعلق می گرفت. با شروع کلاس ها سرم به شدت شلوغ شد. من که از لحاظ روحی بسیار خسته بودم، دیگر توان درس خواندن را در خود نمی دیدم. از طرفی کتاب ها و جزوات بسیار سنگین بودند و من برای مطالعه آن ها بسیار کم انرژی. تا چشم بر هم زدم امتحانات پایان ترم شروع شد و من هنوز تسلطی بر روی جزوات نداشتم. همین امر باعث شد که آن ترم، بر سر برخی امتحانات حاضر نشوم. جا ماندن من در برخی از دروس ضربه بزرگی به من وارد کرد و مرا یک سال از سایر همکلاسانم عقب انداخت.
درس خواندن با اعتیاد به تریاک
امتحانات و درس خواندن توجیه بیداری همکلاسی پزشکی اعتیاد به تریاک استرس این موضوع و دوری از خانواده بیش از پیش به من فشار می آورد. تا اینکه متوجه شدم که برخی از همکلاسی هایم با اینکه در تمام طول ترم در خوشگذرانی هستند، نمرات بهتری نسبت به من کسب کرده اند. همین امر باعث شد که کنجکاویم گل کند، تا ببینم راز این موفقیت بی زحمتشان چه می باشد. با کنجکاوی متوجه شدم که آن ها در دوران امتحانات، درب اتاق خود را با پتو می پوشانند و در طول روز رفتار های عجیبی از خود نشان می دادند.
به سراغ یکی از آن ها رفتم و علت را جویا شدم، چیزی نگفت، اما کمی که از مشکلاتم گفتم و او را مطمئن ساختم که خبرچین نیستم، مرا به اتاق خودشان برد. در آنجا بود که متوجه شدم آن ها برای آنکه کمتر بخوابند و ذهن خود را هوشیار نگه دارند، از قرص خاصی استفاده می کنند. همچنین به صورت قاچاقی پیک نیکی با خود به اتاقشان آورده اند و با آن تریاک مصرف می کنند تدریج اعتیاد به تریاک.
شروع اعتیاد من به مواد مخدر تریاک
به من نیز پیشنهاد کردند شروع اعتیاد من به مواد مخدر تریاک ، که اگر می خواهم این ترم واحد های جدیدم را از دست ندهم، با آن ها هم بساط شوم. من که از این کار اطمینان نداشتم، ابتدا مخالفت کردم. اما بعد که اصرار ها و نتیجه این کارشان را دیدم، بدم نیامد که یکی از امتحاناتم را به روش آنان پاس کنم. برای همین یکی از همان قرص ها را خوردم و چند پوک دود گرفتم. اگر بگویم که راندمان یادگیریم بالا نرفت، دروغ گفته ام. اما این تنها برای بار اول بود. زیرا خماری و خواب آلودگی بعد از مصرف باعث می شد، که به دوز بیشتر برای بیدار ماندن و یادگیری نیاز باشد. برای همین هم من تا آخر امتحانات در اتاقشان ماندم و به روش آن ها توانستم تمامی امتحاناتم را با نمرات عالی پاس کنم.
این مقاله ادامه دارد…
آقای رنجبر
پاسخ دهید