مقاله خبری و آموزشی

چرا باورهای نادرست درباره بازگشت به اعتیاد، مسیر بهبودی را مسدود میکنند؟ 

چرا باورهای نادرست درباره بازگشت به اعتیاد، مسیر بهبودی را مسدود میکنند؟
لطفا امتیاز دهید post

تاریخ بروز رسانی اکتبر 17, 2025 by

آنچه در مقاله کمپ ترک اعتیاد تهران می‌خوانید :

باورهای نادرست درباره بازگشت به اعتیاد

در مسیر پرفرازونشیب ترک اعتیاد و بهبودی، هیچ تجربه‌ای به اندازه بازگشت به مصرف (Relapse) دردناک و ناامیدکننده نیست. اما دردهای ناشی از این اتفاق، تنها محدود به خود لغزش نیستند؛ مجموعه‌ای از باورهای نادرست درباره بازگشت به اعتیاد، فرد در حال بهبودی و خانواده‌اش را در دام شرم، احساس گناه، و ناامیدی فرو می‌برد. در عصر سئو 2025 و تمرکز گوگل بر محتوای عمیق، قابل اعتماد، و دارای تجربه دست اول (E-E-A-T)، ضروری است که این افسانه‌های مخرب را کنار بزنیم و حقیقت علمی و عملی بهبودی را جایگزین کنیم.

درک ماهیت اعتیاد: بازگشت یک «شکست اخلاقی» نیست

یکی از مخرب‌ترین باورهای غلط که نه تنها توسط جامعه، بلکه متأسفانه توسط خود افراد در حال بهبودی نیز پذیرفته شده، این است که بازگشت به مصرف نتیجه ضعف اراده، سستی ایمان یا کمبود شخصیت است. این باور، ریشه در این تصور قدیمی دارد که اعتیاد یک انتخاب یا یک شکست اخلاقی است.

باور غلط 1: «بازگشت به مصرف یعنی من ضعیفم و درمانم شکست خورده است.»

حقیقت: اعتیاد یک بیماری مزمن مغزی است. بیماری‌های مزمن مانند دیابت، فشار خون بالا یا آسم، اغلب دارای دوره‌هایی از عود و برگشت هستند. یک فرد مبتلا به دیابت که رژیم غذایی را رها می‌کند و قند خونش بالا می‌رود، «فرد ضعیفی» نیست؛ بلکه فردی است که در مدیریت بیماری مزمن خود دچار لغزش شده و باید برنامه درمانی‌اش را تقویت کند.

  • طبق آمار تحقیقاتی: بازگشت به مصرف در سال اول ترک، یک امر بسیار رایج است و نرخ آن در اعتیاد به مواد، مشابه با بیماری‌های مزمن دیگر (حدود ۴۰ تا ۶۰ درصد) است. این آمار نشان می‌دهد بازگشت یک شکست فردی نیست، بلکه یک نشانه‌ی هشداردهنده است که برنامه درمانی نیاز به بازبینی دارد.

آیا دوست دارید در مورد 10 روش کلیدی برای کاهش مؤثر دردهای بدن در دوران ترک اعتیاد بدانید؟

باور غلط 2: «اگر بهبودی واقعی بود، هرگز وسوسه نمی‌شدم.»

حقیقت: وسوسه یا همان میل شدید (Craving) بخشی جدایی‌ناپذیر از عملکرد مغز در حالت اعتیاد است. مواد مخدر، مسیر پاداش (Reward Pathway) مغز را با دوپامین اشباع می‌کنند و این مدار پاداش، برای مدت‌ها پس از ترک، همچنان فعال می‌ماند.

  • نقش آمیگدال و پیش‌پیشانی مغز: در فرد معتاد، بخش آمیگدال که مسئول احساسات و پاسخ‌های فوری است، غالب می‌شود و بخش پیش‌پیشانی (مسئول تفکر منطقی و کنترل تکانه) ضعیف عمل می‌کند. وسوسه یک «سیگنال بقا»ی غلط است که مغز ارسال می‌کند.
  • راهکار عملی: بهبودی واقعی به معنی یادگیری مهارت‌های مقابله‌ای برای مدیریت این وسوسه‌هاست، نه اینکه هرگز آن را تجربه نکنید. باید پذیرفت که این فکر می‌آید، اما نیازی نیست عمل کنید. این موضوع بهینه‌سازی شده برای جستجوی صوتی (Voice Search) نیز هست، زیرا کاربران به دنبال راهکارهای سریع و مستقیم برای مقابله با وسوسه‌ها هستند.

آیا دوست دارید در مورد زندگی بانوان در کمپ ترک اعتیاد بدانید؟

افسانه های مربوط به مدیریت برنامه بهبودی

افسانه های مربوط به مدیریت برنامه بهبودی

افسانه های مربوط به مدیریت برنامه بهبودی

باورهای نادرست در مورد نحوه مدیریت بهبودی، اغلب به ایجاد شکاف‌هایی در مسیر پاکی منجر می‌شوند که زمینه را برای بازگشت فراهم می‌کنند.

باور غلط 3: «با یک بار مصرف یا مصرف تفریحی دوباره، معتاد نمی‌شوم.»

حقیقت: این باور احتمالاً مرگبارترین دام در بهبودی است. این همان «فکر معتادگونه» است که توسط خود مغز برای فریب دادن فرد بهبودیافته تولید می‌شود.

  • پدیده فعال شدن مجدد (Reactivation Phenomenon): حتی پس از یک دوره طولانی پاکی، اولین مصرف مواد (حتی به مقدار بسیار کم) می‌تواند بلافاصله مسیر پاداش مغز را فعال کرده و فرد را به همان شدت وابستگی قبل برگرداند. این فرآیند، نه به اراده فرد، بلکه به بیوشیمی مغز او وابسته است.

باور غلط 4: «حالا که لغزش کردم، دیگر مهم نیست. تا ته خط میروم و بعداً دوباره شروع میکنم.»

حقیقت: این یک تفکر همه یا هیچ (All-or-Nothing Thinking) است که در بسیاری از زمینه‌های زندگی مخرب است، اما در بهبودی، می‌تواند کشنده باشد.

  • مدیریت لغزش (Slip) و بازگشت (Relapse): یک لغزش (استفاده‌ی کوتاه‌مدت و متوقف شدن فوری)، با بازگشت کامل (بازگشت به الگوهای مصرف منظم) تفاوت دارد. مهم این است که فرد بلافاصله پس از لغزش، جریان مصرف را قطع کرده و از برنامه حمایتی (مشاور، گروه، خانواده) کمک بگیرد. هرچه فاصله بین لغزش و بازگشت به هوشیاری کوتاه‌تر باشد، آسیب کمتر و برگشت به مسیر بهبودی آسان‌تر است.

آیا دوست دارید در مورد اختلالات هورمونی در بانوان مصرف کننده مواد و تاثیر ترک بر بازگشت تعادل بدن بدانید؟

باور غلط ۵: «مشکلات زندگی‌ام از بین رفته، دیگر نیازی به گروه درمانی و مشاور ندارم.»

حقیقت: بسیاری از افراد به اشتباه فکر می‌کنند بهبودی یعنی فقط پرهیز از مواد. در حالی که بهبودی شامل رشد فردی، هیجانی و معنوی است.

  • اعتیاد و مسائل زمینه‌ای: اعتیاد اغلب ریشه در مسائل حل‌نشده‌ی عاطفی، آسیب‌های روانی، مشکلات ارتباطی یا اختلالات همراه (مانند اضطراب یا افسردگی) دارد. ترک فیزیکی مواد، تنها یک سوراخ را در سد زندگی مسدود می‌کند، در حالی که برنامه‌های درمانی و گروه‌های حمایتی، به فرد کمک می‌کنند تا مهارت‌های زندگی سالم را برای مدیریت استرس، هیجانات و ارتباطات بیاموزد.

مراحل بازگشت: بازگشت ناگهانی اتفاق نمی افتد!

اغلب مردم فکر می‌کنند بازگشت به مصرف یک اتفاق ناگهانی و غیرقابل پیش‌بینی است. اما متخصصان حوزه اعتیاد، اعتقاد دارند بازگشت یک فرآیند است و معمولاً شامل سه مرحله‌ی متمایز است:

1. بازگشت عاطفی (Emotional Relapse)

در این مرحله فرد هنوز مواد مصرف نکرده، اما رفتارهای ناسالمی را پیش می‌گیرد که آمادگی روانی و عاطفی برای مصرف را ایجاد می‌کند.

  • علائم: سرکوب احساسات، عدم مراجعه به جلسات مشاوره، انزوا، تمرکز بر مشکلات دیگران به جای مشکلات شخصی، الگوی خواب و تغذیه نامنظم.
  • باور غلط مرتبط: «تا وقتی که مصرف نکنم، پاک هستم.»
  • حقیقت: ریشه بازگشت، در اینجا کاشته می‌شود. نادیده گرفتن بهداشت روانی بهبودی را تضعیف می‌کند.

آیا دوست دارید در مورد ترک اعتیاد در دختران جوان بدانید؟

2. بازگشت ذهنی (Mental Relapse)

فرد شروع به فکر کردن جدی در مورد مصرف می‌کند. یک جنگ درونی بین میل به مصرف و میل به پاکی در جریان است.

  • علائم: مرور خاطرات شیرین مصرف، خیال‌پردازی در مورد مصرف کنترل‌شده، برقراری ارتباط با دوستان قدیمی مصرف‌کننده، توجیه مصرف مجدد.
  • باور غلط مرتبط: «من فقط دارم فکر می‌کنم، تا وقتی که عمل نکنم مشکلی نیست.»
  • حقیقت: ذهن، بدن را آماده می‌کند. این لحظه‌ای است که باید فوراً با یک مشاور یا عضو گروه تماس گرفت.

3. بازگشت جسمی (Physical Relapse)

در این مرحله، فرد در واقع مواد را مصرف می‌کند. این اغلب آخرین مرحله از یک فرآیند طولانی است که می‌توانست در مراحل ۱ یا ۲ متوقف شود.

  • اهمیت آگاهی: درک این سه مرحله، کلید جلوگیری از بازگشت است. هدف نهایی بهبودی این است که فرد بتواند در مرحله بازگشت عاطفی و ذهنی مداخله کند.

آیا دوست دراید در مورد تفاوت های فیزیولوژیک و روانشناختی زنان و مردان در اعتیاد بدانید؟

باورهای نادرست خانواده ها و عزیزان در مورد بازگشت

باورهای نادرست خانواده ها و عزیزان در مورد بازگشت

باورهای نادرست خانواده ها و عزیزان در مورد بازگشت

باورهای نادرست فقط در ذهن فرد بهبود یافته وجود ندارد. خانواده‌ها و عزیزان نیز اغلب با تصورات غلطی روبرو هستند که نه تنها به فرد کمکی نمی‌کند، بلکه فشار روانی را افزایش می‌دهد.

باور غلط 6: «ما به اندازه کافی حمایتش نکردیم، بنابراین لغزش کرد.»

حقیقت: بازگشت به مصرف هرگز به دلیل “کم‌کاری” یا “عشق ناکافی” اطرافیان نیست. تلاش برای در دست گرفتن کنترل بیماری اعتیاد فرد دیگر، فرسایشی و ناممکن است.

  • هم‌وابستگی (Codependency): این باور غلط اغلب منجر به رفتارهای هم‌وابسته می‌شود؛ جایی که خانواده سعی می‌کند با کنترل بیش از حد (مانند بررسی مداوم، تهدید یا انجام وظایف او)، فرد را مجبور به پاکی کند. این کار استقلال و مسئولیت‌پذیری فرد را از بین می‌برد.
  • نقش خانواده: خانواده باید بر حمایت از بهبودی خودشان (مراجعه به گروه‌های حمایتی مانند نارانان یا خانواده‌درمانی) و ایجاد محدودیت‌های سالم و قاطعانه تمرکز کند. حمایت واقعی، به معنای توانمندسازی فرد برای پذیرش مسئولیت بهبودی‌اش است.

باور غلط 7 : «فردی که بازگشت می‌کند، حتماً ته دلش نمی‌خواسته پاک بماند.»

حقیقت: بازگشت به مصرف به ندرت یک انتخاب آگاهانه است. این اتفاق نتیجه یک فرآیند پیچیده بیولوژیکی و روانی است که فرد در آن از لحاظ ذهنی و عاطفی آسیب‌پذیر شده است.

  • پدیده وسوسه (Craving): در شرایط استرس شدید، تحریک‌کننده‌ها (Triggers) و عدم استفاده از مهارت‌های مقابله‌ای، بخش‌های غریزی و پاداش‌جوی مغز فعال شده و فرد را به سمت مصرف سوق می‌دهند. این حالت شبیه به یک گرسنگی کشنده است؛ فرد می‌داند که نباید بخورد، اما نیروی درونی قوی‌تر است.
  • راهکار: به جای قضاوت، نیاز به درک این نکته است که فرد در این لحظه نیاز به درمان مجدد و تنظیم برنامه مراقبتی دارد.

آیا دوست دارید در مورد ترک اعتیاد در زنان بدانید؟

تدوین یک برنامه پیشگیری از بازگشت مؤثر (Effective Relapse Prevention Plan)

مبارزه با باورهای نادرست درباره بازگشت به اعتیاد، نیازمند جایگزینی آن‌ها با باورهای صحیح و سازنده است. یک برنامه پیشگیری از بازگشت مؤثر، بر اساس این باورهای صحیح و مبتنی بر عمل شکل می‌گیرد:

1. پذیرش اعتیاد به عنوان یک بیماری مزمن

  • باور صحیح: من یک بیماری مزمن دارم که نیاز به مدیریت مادام‌العمر دارد.
  • عملکرد: تعهد به جلسات درمانی، مشاوره فردی و گروه‌های حمایتی در درازمدت. این یک «درمان کامل» نیست، بلکه یک «مدیریت دائمی» است.

2. شناسایی عوامل خطر و نشانه های هشدار

  • باور صحیح: بازگشت یک فرآیند است و من می‌توانم علائم اولیه (بازگشت عاطفی و ذهنی) را شناسایی کنم.
  • عملکرد: تدوین لیست علائم هشدار دهنده شخصی (مثلاً: تحریک‌پذیری، بی‌خوابی، دوری از دوستان پاک). به محض مشاهده، برنامه اضطراری (تماس با حامی یا مشاور) را فعال کنید.

آیا دوست دارید در مورد چه زمانی باید به کمپ برویم؟ بدانید؟

3. مدیریت وسوسه به جای مبارزه با آن

  • باور صحیح: وسوسه یک فکر است، نه یک فرمان.
  • عملکرد: استفاده از مهارت‌های مقابله‌ای مانند: قانون ۵ دقیقه (به تعویق انداختن مصرف)، تنفس عمیق، یا حواس‌پرتی (تماس با دیگران، پیاده‌روی، نوشتن). تکنیک ذهن‌آگاهی (Mindfulness) برای مشاهده وسوسه بدون قضاوت و عمل کردن به آن.

4. توسعه یک شبکه حمایتی قوی

  • باور صحیح: من نمی‌توانم به تنهایی بهبودی پیدا کنم. کمک گرفتن نشانه‌ی قدرت است.
  • عملکرد: داشتن یک حامی (Sponsor) یا یک مشاور قابل اعتماد، شرکت منظم در جلسات گروه درمانی و برقراری ارتباط صادقانه با افراد پاک.

5. مراقبت از خود (Self-Care)

  • باور صحیح: من برای بهبودی نیاز به تعادل روانی و جسمی دارم.
  • عملکرد: خواب کافی، تغذیه سالم و ورزش منظم. این عوامل، عملکرد شیمیایی مغز را تقویت کرده و توانایی مقابله با استرس و وسوسه را افزایش می‌دهند.

آیا دوست دارید در مورد ملاقات در کمپ ترک اعتیاد بدانید؟

نتیجه گیری

باورهای نادرست درباره بازگشت به اعتیاد همچون لنگری، فرد در حال بهبودی و خانواده‌اش را در قعر دریاچه شرم و ناامیدی نگه می‌دارند. اعتیاد یک بیماری مزمن، پیچیده و قابل درمان است و بازگشت به مصرف نیز یک لغزش قابل مدیریت و نه یک حکم نهایی است. قدرت در آگاهی است. با درک حقیقت علمی این بیماری و جایگزینی افسانه‌ها با واقعیت، می‌توان برنامه بهبودی را به یک برنامه مستحکم، واقع‌بینانه و دلسوزانه تبدیل کرد.

اگر شما یا یکی از عزیزانتان در مسیر بهبودی هستید، ضروری است که:

  • آموزش ببینید: از حقایق اعتیاد و فرآیند بازگشت مطلع شوید.
  • طلب کمک کنید: به محض مشاهده اولین علائم بازگشت عاطفی یا ذهنی، با حامی، مشاور یا پزشک خود تماس بگیرید.
  • قضاوت نکنید: نه خودتان و نه عزیزتان را بابت لغزش قضاوت نکنید، بلکه فوراً به دنبال راه‌اندازی مجدد برنامه درمانی باشید.

به یاد داشته باشید: بهبودی یک ماراتن است، نه یک دوی سرعت. هر زمین خوردن، یک فرصت جدید برای یادگیری و قدرتمندتر شدن است. 

آیا به دنبال یک زندگی دوباره هستید؟ مرکز ترک اعتیاد رنجبر، مسیر جدید شما به سوی روشنایی. 

آیا به دنبال یک زندگی دوباره هستید؟ مرکز ترک اعتیاد رنجبر، مسیر جدید شما به سوی روشنایی.

آیا به دنبال یک زندگی دوباره هستید؟ مرکز ترک اعتیاد رنجبر، مسیر جدید شما به سوی روشنایی.

اگر از چرخه ناامیدی و مصرف خسته شده‌اید، اگر می‌دانید که توانایی یک زندگی بهتر را دارید، بهترین کمپ ترک اعتیاد در تهران با شماست. ما تنها یک مرکز نیستیم؛ یک آغاز دوباره، یک خانواده و یک پشتیبان تخصصی در سخت‌ترین مسیر زندگی شما هستیم.

چرا مرکز ترک اعتیاد رنجبر انتخاب شماست؟

  • درمان تخصصی و انسانی: در رنجبر، اعتیاد را یک بیماری می‌دانیم، نه یک ضعف اخلاقی. تیم ما متشکل از روان‌پزشکان، روانشناسان و مشاوران مجرب، با جدیدترین متدهای درمانی و با تمرکز بر ریشه‌های روانی اعتیاد، کنار شماست.
  • محیط آرام، امن و دور از محرک: ما با فراهم کردن فضایی امن، آرام و محیطی سرشار از احترام، به شما کمک می‌کنیم تا بدون استرس و قضاوت، تمام تمرکز خود را بر بهبودی بگذارید.
  • برنامه بازگشت به زندگی: درمان ما فراتر از سم‌زدایی است. با آموزش مهارت‌های زندگی، مدیریت استرس، پیشگیری از بازگشت (Relapse Prevention) و جلسات گروهی حمایتی، شما را برای بازگشت مقتدرانه به جامعه و خانواده آماده می‌کنیم.
  • پشتیبانی پس از ترخیص: بهبودی یک سفر مادام‌العمر است. خدمات پیگیری و مشاوره پس از ترخیص رنجبر، تضمین می‌کند که حتی پس از خروج از مرکز، تنها نخواهید بود و حمایت تخصصی ما ادامه دارد.

این لحظه، نقطه عطف شماست. رنجبر اینجاست تا درد را به قدرت و ترس را به امید تبدیل کند. با ما تماس بگیرید و قدم اول را برای نجات خود یا عزیزتان بردارید.

تخصص، تعهد و انسانیت در مسیر بهبودی شما. 

10 سؤال و پاسخ متداول درباره باورهای نادرست پیرامون بازگشت به مصرف

1. چرا این باور که «بازگشت به مصرف به معنی ضعف اراده و شکست اخلاقی است»، مانع اصلی در بهبودی محسوب می‌شود؟

پاسخ: این باور نادرست، که اعتیاد را یک نقص اخلاقی یا ضعف اراده می‌داند تا یک بیماری مزمن مغزی، باعث ایجاد احساس شرم، گناه و خودسرزنشی شدید در فرد می‌شود. وقتی فرد به دلیل احساس شکست مطلق از خود متنفر می‌شود، احتمالاً از جستجوی کمک و حمایت امتناع می‌کند و این احساسات منفی، خود به عوامل محرک قوی برای بازگشت دوباره به مصرف تبدیل می‌شوند، در نتیجه مسیر بهبودی کاملاً مسدود می‌گردد.

2. این تصور که «بازگشت به مصرف یعنی درمان من شکست خورده است و دیگر فایده‌ای ندارد»، چه تأثیری بر ادامه درمان می‌گذارد؟

پاسخ: این تصور غلط، فرد را به یأس و ناامیدی کامل سوق می‌دهد. بهبودی یک فرآیند خطی و مستقیم نیست و بازگشت به مصرف یک نشانه از نیاز به تنظیم و تغییر برنامه درمانی است، نه شکست درمان. اگر فرد باور کند که درمانش به کلی بی‌فایده بوده، انگیزه خود را برای ادامه جلسات مشاوره، گروه‌درمانی و پیگیری برنامه‌های پیشگیری از بازگشت به مصرف از دست می‌دهد و درمان را رها می‌کند.

3. چرا باور به اینکه «لغزش یک اتفاق ناگهانی و بدون علامت هشدار است»، خطرناک است؟

پاسخ: این باور نادرست باعث می‌شود فرد برای جلوگیری از بازگشت به مصرف آمادگی نداشته باشد. واقعیت این است که بازگشت به مصرف یک فرآیند تدریجی شامل مراحل لغزش عاطفی و ذهنی است که هفته‌ها یا ماه‌ها قبل از مصرف فیزیکی آغاز می‌شود (مانند کناره‌گیری، رمانتیک‌سازی گذشته، یا کنار گذاشتن برنامه‌های بهبودی). وقتی فرد علائم هشدار اولیه (مانند تغییرات خلقی یا رفتاری) را نادیده می‌گیرد و فکر می‌کند “هنوز خیلی مانده تا دوباره مصرف کنم”، فرصت‌های حیاتی برای مداخله و جلوگیری از بازگشت را از دست می‌دهد.

4. چگونه این دیدگاه غلط که «بعد از بازگشت به مصرف، تمام پیشرفت‌هایم از بین رفته و کاملاً به نقطه صفر رسیده‌ام»، بهبودی را مسدود می‌کند؟

پاسخ: این باور یک تفکر همه یا هیچ است و احساس می‌کند تلاش‌های گذشته‌اش بی‌ارزش بوده است. این دیدگاه غلط، فرد را از ادامه مسیر باز می‌دارد، زیرا اگر فکر کند همه چیز از بین رفته، انگیزه کمی برای تلاش مجدد دارد. در حقیقت، حتی پس از بازگشت به مصرف، دانش، مهارت‌ها و بینش‌هایی که فرد در طول بهبودی کسب کرده از بین نمی‌رود و می‌تواند به سرعت بیشتری به مسیر بهبودی بازگردد.

5. اگر کسی باور داشته باشد که «بازگشت به مصرف یک مرحله اجتناب‌ناپذیر در بهبودی است»، چه مشکلاتی پیش می‌آید؟

پاسخ: اگرچه بازگشت به مصرف رایج است، اما اجتناب‌ناپذیر نیست. این باور غلط باعث می‌شود فرد اقدامات پیشگیرانه لازم را انجام ندهد، زیرا به‌طور ناخودآگاه بازگشت به مصرف را “عادی‌سازی” می‌کند و برای آن برنامه‌ریزی نمی‌کند. این عادی‌سازی، باعث کاهش فوریت در مدیریت محرک‌ها و عدم حفظ هوشیاری فعالانه می‌شود که شانس بازگشت به مصرف را به طور قابل توجهی افزایش می‌دهد.

6. چرا این تصور که «فقط با اراده قوی می‌توانم مصرفم را کنترل کنم و معتاد نیستم»، خطرناک‌ترین باور است؟

پاسخ: این باور باعث غفلت از ماهیت بیماری اعتیاد و نادیده گرفتن نیاز به کمک حرفه‌ای می‌شود. اعتیاد یک بیماری مزمن مغزی است که بر مدارهای پاداش، انگیزه و حافظه تأثیر می‌گذارد و کنترل ارادی را مختل می‌کند. فرد با تکیه صرف بر اراده، از درمان‌های ساختاریافته، مشاوره و گروه‌های حمایتی کناره‌گیری می‌کند. وقتی اراده تنها ابزار فرد باشد، در مواجهه با استرس یا محرک‌های شدید، به احتمال زیاد شکست می‌خورد.

7. چطور این باور غلط که «حالا که یک بار مصرف کردم، پس چند بار دیگر هم مصرف کنم فرقی نمی‌کند»، به سقوط کامل منجر می‌شود؟

پاسخ: این باور نادرست، که اغلب پس از یک لغزش اتفاق می‌افتد، به “اثر گسستن” معروف است. فرد به‌جای اینکه لغزش را به عنوان یک هشدار ببیند و فوراً بازگردد، با این توجیه که “کلاهش پس معرکه است”، به‌طور کامل به الگوی مصرف گذشته باز می‌گردد. این تفکر منجر به یک بازگشت کامل به اعتیاد فعال می‌شود، زیرا فرد فرصت جلوگیری از عمیق‌تر شدن لغزش را از دست می‌دهد.

8. چگونه باور غلط در مورد «نیاز به رسیدن به “ته خط” برای شروع بهبودی موفق»، بهبودی را به تأخیر می‌اندازد؟

پاسخ: این باور غلط، که متأثر از کلیشه‌های فرهنگی است، فرد را ترغیب می‌کند که برای داشتن انگیزه کافی برای ترک، باید اجازه دهد زندگی‌اش کاملاً نابود شود (از دست دادن شغل، خانواده، سلامتی). این یک فکر خطرناک است که شروع بهبودی را به تأخیر می‌اندازد و هزینه‌های جسمی و روانی سنگینی به بار می‌آورد. تشخیص زودهنگام و اقدام در هر مرحله‌ای بسیار مؤثرتر است و نیاز به “ته خط” یک افسانه مخرب است.

9. این تصور که «بهبودی فقط مربوط به “نکشیدن” مواد است و به تغییر سبک زندگی ربطی ندارد»، چه مسیری را مسدود می‌کند؟

پاسخ: این باور نادیده می‌گیرد که بهبودی تنها ترک جسمی نیست، بلکه یک تغییر جامع در سبک زندگی، عواطف و افکار است. بازگشت به مصرف اغلب زمانی اتفاق می‌افتد که فرد با وجود ترک مواد، همچنان از مهارت‌های مقابله‌ای ناسالم استفاده می‌کند یا از نظر عاطفی و معنوی خود را نادیده می‌گیرد. در واقع، بسیاری از بازگشت‌ها به دلیل ناتوانی در مدیریت استرس، احساسات منفی یا حل مشکلات زیربنایی رخ می‌دهند، نه فقط وسوسه‌های فیزیکی.

10. چطور این باور که «باید خودم به‌تنهایی با بازگشت به مصرف مقابله کنم»، مانع اصلی بهبودی می‌شود؟

پاسخ: اعتیاد یک بیماری انزواطلب است و این باور نادرست، تقویت‌کننده انزوا است. فرد بهبودیافته‌ای که احساس گناه و شرم می‌کند و فکر می‌کند باید خودش مشکل بازگشت به مصرف را حل کند، کمک نمی‌خواهد. پنهان‌کاری بزرگترین دشمن بهبودی است. این باور مانع از برقراری ارتباط با حامیان، مشاور یا گروه‌های 12 قدم می‌شود، در حالی که حمایت اجتماعی و پاسخگویی عناصر کلیدی برای عبور موفقیت‌آمیز از مراحل اولیه بازگشت به مصرف (لغزش) هستند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *