تاریخ بروز رسانی شهریور 15, 1402 by
بدن سازی به قیمت اعتیاد به شیشه لاغر بودنم شده بود دستمایه تمسخر همه خانواده و اهل فامیل. طوری مرا مسخره می کردند که گویی تنها مرد لاغر روی زمین من بودم. نمی دانم چرا هر چه می خوردم فایده ای نداشت. حتی برای چک کردن پرکاری تیروئید، داشتن انگل و… هم آزمایشاتی دادم که خدا را شکر سالم بودم. این کمبود وزن آنقدر بر روی اعتماد به نفسم تاثیر گذاشته بود که حتی جرات نمی کردم به نزدیکی دختری بروم و با او صحبت کنم.
تابستان دو سال قبل بود و من تازه کنکورم را داده بودم. در استعداد و توانایی های ذهنی ام هیچ شک و شبه ای نبود. به طوری که می دانستم می توانم دانشگاه سطح بالایی قبول شوم. اما ظاهرم؟ ظاهرم را چه می کردم. اگر به دانشگاه می رفتم و همه مرا طرد می کردند چه؟ این افکار آزارم می داد به طوری که شبانه روز در حال خوردن بودم و هیچ تاثیری هم نمی گرفتم. در اینترنت شروع به جست و جو کردم که متوجه شدم با رژیم غذایی، ورزش و استفاده از مکمل ها می توانم بدنم را حجیم کنم.
ثبت نام در باشگاه ورزشی
بعد از خواندن آن مطالب، به باشگاهی در نزدیک خانه رفتم و برای شرکت در برنامه بدن سازی ثبت نام کردم. در همان ابتدا یک لیست بلند از مواد خوراکی که باید بخورم را به دستم دادند و گفتند که مکمل ها را خودمان در باشگاه در اختیار ورزشکاران قرار می دهیم.
روز ها در پی هم سپری می شد و من مطابق برنامه ورزشی و غذاییم پیش می رفتم. مصرف مکمل ها را از همان ابتدا شروع نکردیم. اما در هفته سوم با صلاحدید مربی از مقدار کم به مصرف مکمل ها پرداختیم. در هفته های اول ورزش کردن توانستم حدود 5 کیلو اضافه وزن داشته باشم و همین هم مرا به ادامه ورزش کردن امیدوار کرده بود. از این رو با جدیت بیشتری به باشگاه می رفتم و از رژیم و مکمل هایم مصرف می کردم.
پودر اعتیاد ورزشی به شیشه
همه چیز خوب بود تا اینکه فکر تغییر رژیم توسط خودم به ذهنم خطور کرد. برای همین هم با اصرار یک بسته پودر مکمل را از باشگاه خریداری کرده و به خانه آوردم. تقریبا روزی به اندازه 50 گرم مکمل مصرف می کردم که این امر باعث شده بود که به سرعت حجم بدنم زیاد شود. اوایل، این تخلف از برنامه به نظرم بهتر بود؛ زیرا زودتر از حد انتظار داشتم اضافه وزن می گرفتم؛ اما یک جای کارم مشکل داشت و من نمی دانستم دقیقا مرتکب چه اشتباهی شده ام که اینقدر آرام و قرار نداشته و عصبی هستم.
تست اعتیاد به شیشه
شهریور ماه شده بود و من در وزن دلخواهم بودم. جواب نتایج کنکور مشخص شد و من دانشگاه چمران قبول شدم. خوشحال از تلاش هایم، وسایلم را جمع کردم و به اهواز رفتم. در همان روز های ابتدایی احساس بی قراری و درد شدیدی در بدنم داشتم. علت را نمی دانستم. احتمال می دادم شاید ویروس یا میکروبی وارد بدنم شده باشد. برای همین هم به بیمارستان رفتم و بعد از انجام آزمایش های لازم تست اعتیاد به شیشه، مشخص شد که مقدار بسیار بالایی از آمفتامین ها در خون من وجود دارد.
من نمی دانستم که این حجم از مواد مخدر چگونه وارد بدنم شده است. من دارویی مصرف نمی کردم و حتی نزدیک مواد مخدر هم نشدم. پس این حجم از آمفتامین ها در بدنم غیر قابل توجیه بود. با مشاوره های پزشک لیستی از مواد غذایی که مصرف می کردم را برای دکتر آماده کردم.
همه غذا ها سالم و به صورت دست ساز تهیه شده بودند به غیر از مکمل ورزشی. پزشک از من خواست که مکمل ورزشی را به آزمایشگاه ببرم تا از نظر مواد تشکیل دهنده آن را بسنجند. بعد از آزمایش نتیجه شوکه کننده بود. مقدار زیادی شیشه در این پودر 5 کیلوگرمی شناسایی شد.
بعد از مشخص شدن مقدار شیشه با پلیس آگاهی تماس گرفته و آن ها را در جریان این کار قرار دادم. ابتدا آن ها به خود بنده شک کردند اما بعد از تحقیقات به عمل آمده، متوجه شدند که مربی و صاحب باشگاه برای پر انرژی تر کردن ورزشکاران و پایبند کردن آن ها به باشگاه خودشان، شیشه را با پروتئین مخلوط کرده و به ورزشکاران می خوراندند.
پایان متن
آقای رنجبر
Leave a Reply